شايد ديوار ورود به اين عرصه کوتاه به نظر برسد، اما با گذشت زمان مهارتهاي اين شغل، نمود پررنگتري پيدا ميکند. آمارها نشان ميدهد بيشتر مردم در اينترنت روي گوشيهاي خود به دنبال بازاريابي محلي ميگردند.
طبق آمار 50 درصد مردم به بازاري ميروند که همان روز آن را روي اينترنت جستجو کردهاند.
کارشناسان بازاريابي ديجيتالي بايد مجموعهاي از مهارتهاي مختلف را کسب کنند. اين مهارتها شامل استفاده از منابع موجود در کانالهاي رسانهاي است.
آنها بايد فرصتهاي فعلي و پيش رو را شناسايي کرده تا به يک بازارياب فوق العاده تبديل شوند.
يکي از چالشهايي که يک بازارياب بايد در نظر داشته باشد، ايجاد تعادل بين “تفکر خلاق” و ““تفکر انتقادي” است تا بتواند موفقيت قابل توجهي براي شرکت خود رقم بزند.
اطلاعات نشان ميدهد که بازاريابي محلي براي کسب و کارها يک فرصت فوقالعاده است. تاکيد به دسترسي به مشتري، مشتري طولاني مدت، مشتري وفادار، در بازاريابي محلي بخش اصلي هستند.
بازاريابي يا همان مارکتينگ با يک ايده جديد يا يک محصول نوآورانه آغاز نميشود، بلکه نقطه آغاز و پايان هر کسب و کاري بازاريابي است و محوريت بازاريابي را نيز مشتري تشکيل ميدهد.
جمله بسيار معروفي از ام سي کِنا در زمينه بازاريابي وجود دارد: بازاريابي، همهچيز است و همهچيز بازاريابي است. آيا اين جمله کمياغراقآميز نيست؟
واقعيت آن است که مديريت بازاريابي، دنياي خاص خودش را دارد. همين دنياي خاص و گسترده، بسياري را دچار سردرگميميکند. گويا تعريف هرکس از مارکتينگ با ديگران متفاوت است.
پيتر دراکر يکي از تاثيرگذارترين افراد در شکلدهي اصول و اساس تجارت مدرن درباره بازاريابي ميگويد: بازاريابي نه تنها مبحثي بسيار گستردهتر از
بازاريابي کليّت يک تجارت است که طبق نتيجه نهايي و از نگاه مشتري ديده ميشود. بنابراين توجه و قبول مسئوليت بازاريابي بايد توسط تمام بخشهاي يک سازمان انجام شود.
بازاريابي، فرآيند جذب افراد به محصول يا خدمات شرکت شما است. اين امر بواسطه تحقيقات بازار، تجزيه و تحليل و درک منافع مشتريان شما اتفاق ميافتد. بازاريابي به کليه جنبههاي يک تجارت، از جمله توسعه محصول، روشهاي توزيع، فروش و تبليغات مربوط ميشود.
براي کساني که علاقه و تعصب ويژه روي برندسازي و تبليغات دارند، ممکن است اين سوال پيش بيايد که چرا در تعريف بازاريابي، اشارهاي به اين دو حوزه مهم نشده است.
در پاسخ بايد گفت در اينکه برندسازي و تبليغات، زيرمجموعه مديريت بازاريابي است، ترديدي نيست، اما اين دو مفهوم زير عنوان ارتباط و ارسال پيام جا گرفتهاند. به عبارت ديگر، تبليغات و برندسازي، از جنس برقراري ارتباط با مشتري يا بازار هدف و ارسال پيام درباره ويژگيهاي کسب و کار، محصولات آن و نيز پيشنهادهاي ارزشمند براي مشتري است.
رفتار مشتري شما براي مثال در فصل پاييز ممکن است با بهار تفاوت داشته باشد، شرايط اقتصادي کشور، اوضاع سياسي و دهها و صدها عامل مختلف ميتواند بر رفتار مشتريان فعلي و احتمالي شما تاثير بگذارد.
تحقيقات بازاريابي ميتواند اين بينش را به شما بدهد که در جمع آوري بتوانيد ذهن مشتريتان را در زمانها و شرايط مختلف بخوانيد و براي دريافت يک ايده بهتر براي توسعه کسب و کار خود به تحقيق و افزايش آگاهي از روندي که در بازار صنعت شما طي ميشود، بپردازيد.
اپراتور موفق از هر کسب و کاري بايد محصول يا خدماتي را که به مشتري ارائه ميدهد بشناسد و بداند که اين کالا يا خدماتي که به مشتري ميدهد چه تفاوتهايي با کالا و خدمات رقبا دارد؟
يک طرح بازاريابي مناسب ميتواند به شناخت مزايا، ويژگيها و تفاوتهاي خاص يک محصول يا خدمات و همچنين راههاي جذب نوع مناسب مشتري و البته وفادارسازي آن کمک کند.
طرح بازاريابي در اصل يکي از اصليترين اجزاي طرح کسب و کار شما است، يک طرح بازاريابي خوب، شما را با اهداف روشن آشنا ميکند. به طوري که ميتوانيد دستاوردها و نتايج تلاشهاي خود را در بازاريابيتان اندازهگيري کنيد.
برخي کسب و کارها کالا و برخي خدمات و بقيه نيز هر دو را ميفروشند. سرويسها داراي پنج ويژگي هستند:
شما نميتوانيد مالک يک سرويس باشيد و همانگونه که يک محصول را ذخيره ميکنيد يک سرويس را نيز ذخيره کنيد. خدمات براي يک دوره زماني استفاده ميشوند يا به کار ميروند.
برخلاف يک محصول، شما نميتوانيد يک خدمت را بگيريد يا لمس کنيد. اين به اين دليل است که يک سرويس، چيزي است که مشتريان آن را تجربه ميکنند و تجارب، محصولات فيزيکي نيستند.
خدمات را نميتوان از ارائهدهنده سرويس جدا کرد. يک محصول را ميتوان از توليدکننده دور کرد، اما يک سرويس را نميتوان دور کرد، زيرا هر سرويس شامل ارائه دهنده خدمات يا نمايانگر آن چيزي است که براي مشتري انجام ميشود.
خدمات، مدت زمان خاصي دوام دارند و نميتوانند همچون يک محصول براي استفاده بعدي ذخيره شوند.
شرکتها سيستمهايي در اختياز دارند تا اطمينان حاصل کنند که داراي سرويس يکپارچه هستند، اما بسيار مشکل است که هر سرويس را با تجربهاي يکسان داشته باشيم.
مانند هر کار ديگري در بازاريابي هم باروها و رفتارهايي وجود دارد که از نطر تکنيکي غلط محسوب ميشوند و بايد از انجام آنها دوري کرد، دليل آن هم واضح است ميتواند آسيبهايي وارد کند که نتيجه کار خراب شود.
با وجود اينکه فروش و بازاريابي در سالهاي اخير از نظر علميپيشرفت زيادي داشتهاند، اما هنوز هم باورهاي غلطي در بين فروشندگان و بازاريابان وجود دارد که باعث ميشود نتوانند به اهداف موردنظر خود و شرکتشان دست يابند.
هرگز نميتوان اين واقعيت را که قيمت يک عامل مؤثر در همه تصميمات خريد مشتريان است، رد کرد ولي اگر بتوانيد ذهن مشتريان را به سمت ارزش محصول خود ببريد ديگر قيمت عامل تعيينکنندهاي نخواهد بود.
تاکتيکهاي فروش تهاجمي، عوامفريبانه و فشار آوردن به مشتري باعث فروش ميشوند، اما
به دست آوردن اعتماد يعني رفتار کردن با مردم با احترام و عزت حتي اگر آنها در حال حاضر آمادگي گرفتن يک تصميم خريد را ندارند.
ممکن است براي برخي خريدهاي کوچک درست باشد، اما در دنياي کسبوکار امروز خريداران زرنگتر و داناتر از گذشته شدهاند.
کليد واقعي اين است که مشخص کنيد آيا شخص يا شرکتي که با آن مذاکره ميکنيد به محصول يا خدمات شما واقعاً نياز دارد يا خير. اگر به آن نيازي ندارد، بهترين کار اين است که او را ترک کنيد و به کسي که به
همه ما شخصيت منحصربهفرد خود را داريم و اگر روشي براي يک مشتري به خوبي پاسخ ميدهد هيچ تضميني وجود ندارد که روي ديگري نيز مؤثر باشد. فروشنده بايد حتي در ظاهر و لباس پوشيدن خود نيز به تفاوت مشتريان با يکديگر توجه کند.
اين يکي از احمقانهترين اعتقادات است. مهم است که افراد را به سمت تصميم به خريد سوق دهيم و مهم است که براي به دست آوردن تعهد افراد تلاش کنيم، مهم است که با برقراري تماسهاي تلفني نتايج پيشنهادات و مذاکرات را پيگيري کنيم، اما اين نيز مهم است که بدانيد همه تصميمات خريد به سرعت گرفته نميشوند.
بسياري از افراد فکر ميکنند که بايد هر معاملهاي را به انجام برسانند، حتي اگر از لحاظ کسبوکاري خيلي هم منطقي نباشد.
برخي فروشندگان براي جلوگيري از اينکه مشتري به سمت رقيبشان برود، قيمتهاي خود را با او هماهنگ ميکنند. اين کار به ندرت باعث ايجاد وفاداري ميشود و مشتري را شرطي ميکند که هميشه به دنبال قيمت پايينتر باشد.
چنين تصميماتي براي شما يا شرکتتان هزينه دارند. اگر سود ناخالص موردنظر خود را در يک معامله خاص بدست نياورديد، بايد ببينيد که آيا به کسبوکار شما کمک خواهد کرد که آن را بپذيريد يا خير.
برخي کسبوکارهاي کوچک تخفيفهاي قابل توجهي را براي شرکتهاي بزرگ در نظر ميگيرند به اميد اينکه در آينده مراودات بيشتري با آنها داشته باشند.
فروش، حرفهاي شرافتمندانه است و فروشندگان حرفهاي بايد براي جلوگيري از سقوط گول اين باورهاي غلط را نخورند.
براي موفقيت در فروش 12 اصل وجود دارد که بايد آنها را به هم پيوند زد و به شيوهايي موثر به کار بست.
هنگاميميتوانيد در برابر رقبا برنده باشيد که:
در
هر شخصي که به نوعي با کسب و کار در تعامل است، بايد بداند بازاريابي چيست و چگونه ميتواند از مفاهيم و استراتژيهاي بازاريابي به منظور پيشبرد اهداف کسب و کار استفاده کند.
درباره این سایت